کارفکر

ساختن مغز دوم چیست؟

مغز دوم یعنی داشتن یک منبع دانش شخصی و قابل اعتماد که بتوانیم مدام به آن مراجعه کنیم. برای ساختن مغز دوم باید مهارت‌های CODE را یاد بگیریم که شامل Capture, Organize, Distill و Express است.اول اینکه باید فقط مطالب مهم را ضبط (Capture) کنیم. بعد مطالب را بر اساس پروژه‌های کاری‌مان دسته‌بندی (Organize) کنیم. سپس برای هر مطلب باید نکته اصلی را خلاصه و عصاره گیری (Distill) کنیم. در نهایت مطالب را باید منتشر (Express) کنیم تا بقیه هم بتوانند از آن استفاده کنند. در این مطلب با مغز دوم آشنا می‌شوید.

فهرست

تیاگو فورته (Tiago Forte) نویسنده جوانی است که در سال ۲۰۱۰ به روایت خودش کارش را رها کرده است و به مربی گری برای رشد و توسعه فردی رو آورده است. پس از سال‌ها مربی گری کتابی برای ایجاد مغز دوم دیجیتال نوشته است. کتاب ایده‌های خوبی در مورد بهبود فرآیند یادداشت برداری و ساختن یک مغز دیجیتال دارد. شاید نقل‌قول‌های زیر نگاه او به مغز دوم را بهتر نشان دهد:

ساختن مغز دوم روشی است برای ذخیره و یادآوری سیستماتیک ایده‌ها، الهام‌ها، بینش‌ها و ارتباطاتی که از طریق تجربه به دست آورده‌ایم. این حافظه و عقل ما را با استفاده از ابزارهای مدرن فناوری و شبکه ها گسترش می دهد.

نگاهتان به مغز دومتان به عنوان بهترین دستیار شخصی جهان باشد.
کاملاً قابل اعتماد و کاملاً سازگار است. همیشه آماده و منتظر است تا اطلاعات زیادی را که ممکن است برای شما ارزش داشته باشد ، ضبط کند. مسیرها را دنبال می‌کند ، پیشنهادات مفیدی را ارائه می دهد و به شما یادآوری می کند که برای شما چقدر این اطلاعات مهم است.

کل مهارت یادداشت نویسی که در مدرسه آموختیم نه تنها کهنه است بلکه دقیقا نقطه مقابل نیاز ماست. ما در مدرسه نوشتن روی کاغذ را تمرین کردیم و دیگر این روش در دنیای دیجیتال به آن معنا و مفهوم دیگر کاربردی ندارد. یادداشت برمیداشتیم و دقیقا روز بعد از امتحان به آن یادداشت‌ها احتیاجی نداشتیم. هیچ وقت به آن یادداشت‌ها ارجاع نمی‌دادید و انگار فقط برای امتحان بودند. انگار دانش دورریختنی بود. می اموختیم که بعد از امتحان آن را بیرون بیاندازیم.

مغز دوم شما فقط یک ابزار نیست، بلکه یک محیط است. باغی از دانش پر از مسیرهای آشنا و پرپیچ و خم، اما با گوشه‌های مخفی و دنج. هر مسیری نقطه پرش به سمت ایده ها و دیدگاه های جدید است. باغ ها طبیعی هستند، اما تصادفی به وجود نمی آیند. آنها برای کاشت گیاهان، اصلاح علف های هرز و شکل دادن به مسیرهای پیچ در پیچ در میان آنها نیاز به یک مراقب دارند. زمان آن فرا رسیده است که در محیط های دیجیتالی که اکنون بسیاری از ساعات بیداری خود را در آن می گذرانیم، وقت بیشتری برای نگهدار‌ی‌اش بگذاریم.
هنگامی که این محیط را ایجاد کردید، می دانید که در زمان نوشتن یک مطلب جدید به کجا بروید. لازم نیست بنشینید و نیم ساعت را با زحمت تمام مواد مورد نیاز برای شروع را جمع آوری کنید. مغز دوم شما مانند خلوت‌گاه جامع ذهنی شماست که هر زمانی که بخواهید می توانید در آن قدم بگذارید و دنیا را ببندید و دنیایی از خودتان تصور کنید.

به طور کلی کتاب ساختن مغز دوم سه بخش محوری دارد:
بخش اول: مغز دوم چیست و تعریف و شرح مسئله.
بخش دوم: روش CODE که سرواژه سازی شده از چهار کلمه: Capture, Organize, Distill, Express است. برای هر یک از این چهار کلمه یک فصل اختصاص داده است و توضیحات خوبی ارائه کرده است.
بخش سوم: سه فصل در باب آداب پیاده سازی این موضوع در زندگی اختصاص داده است.
در کارفکر تلاش میکنیم مطالب کتاب را به همراه مثال‌ها توضیحات کاربردی برای شما ارائه دهیم تا بتوانید به راحتی مغز دوم خودتان را بسازید. لازم به توضیح است مطالبی که در زیر نقل قول شده است منتخبی از کتاب ساختن مغز دوم است و شما را از خواندن کتاب بی نیاز نمی‌کند.

روش CODE

روش CODE در ساختن مغز دوم. چهار مهارت مهم که باید یاد گرفت و خوب به کار بست.
روش CODE سرواژه این چهار کلمه است: Capture, Organize, Distill, Express
هر یک از این چهار اقدام یک اصل بدون زمان است که در طی زندگی بشر به آن رسیده ایم. از نقاشی های درون غار تا ورک شاپ پست مدرن هنری امروز.
منعطف و قابل کاربست برای هر تخصص، نقش یا مسیر شغلی با هر روش یادداشت برداری و پلتفری که ترجیح می‌دهید است.
همانطور که ما یک کد ژنتیکی داریم که رنگ چشم و قدمان در آن منعکس شده، هر کس یک کد خلاقانه سیمپیچی شده در مغزمان داریم که روش فکر کردن و نحوه تعامل با جهانمان را شکل می‌دهد. مشابه کدهای نرم افزاری که برنامه ها روی آن اجرا می‌شوند و اطلاعات را سامان می‌دهد. همچنین یک کد مخفی در طول زمان بوده که حالا وقت افشای روش کارکردن آن است.

یک. ضبط کردن یا ذخیره کردن(Capture):‌ چیزی را نگه دارید که هم‌نواختی یا طنین (Resonance) ایجاد کند.

مشکل اینجاست: ما نمی‌توانیم تک تک بیت‌های جریان اطلاعاتی که دریافت می‌کنیم را مصرف کنیم. اگر تلاش کنیم که همه آن را ذخیره کنیم به سرعت خسته و در اطلاعات غرق خواهیم شد.
مانند دانشمندی که فقط کمیاب‌ترین پروانه‌ها را برای مطالعه به آزمایشگاه می‌برد، هدف ما باید «گرفتن» ایده‌ها و بینش‌هایی باشد که فکر می‌کنیم واقعاً ارزش یادداشت برداری دارند. محتوا حتی بدون دخالت ما در اطراف ما انباشته می شود.
راه حل این است که محتوایی که طنین انداز است را در مکان قابل اعتمادی که قدرت کنترلش را دارید نگه دارید و بقیه را کنار بگذارید. داشتن عادت گرفتن دانش، فواید آنی برای سلامت و آرامش روانمان دارد.

دو. مرتب کردن(Organize) : ذخیره برای اقدام

وقتی که یادداشت‌هایی را ذخیره می‌کنید که هم‌نواختند بالاخره به این ایده می‌رسید که آن‌ها را مرتب کنید و دسته بندی کنید.
اکثر مردم مایلند اطلاعات را بر اساس موضوع دسته بندی کنند. مانند سیستم Dewey که احتمالا در کتابخانه‌ها دیده‌اید.
بهترین روش برای مرتب کردن یادداشت‌هایتان دسته‌بندی برای اقدام است، ==بر اساس پروژه‌هایی که همین الان روی آن‌ها کار می‌کنید==.
اطلاعات جدید را به عنوان ابزار کار ببینید. سوال کنید این اطلاعات چطور قرار است پروژه‌های فعلی من را به جلو ببرد؟
دسته‌بندی بر اساس اقدام به شما حس شفافیت خارق‌العاده ای می‌دهد به خاطر اینکه میدانید هر چیزی دقیقا برای چه موضوعی نگهداری می‌شود.
برای دسته بندی و مرتب کردن از روش PARA استفاده کنید.

سه. عصاره گیری و خلاصه کردن(Distill): ضرورت را بیابید.

==ذهن آدم مثل یک دستگاه تولید ذرت بوداده می‌ماند.== پر از ارتباطات است. ایده‌ها را در آن می‌اندازید و مثل ذرت منفجر می‌شود و پاپ کرن می‌شود. هر یادداشت مثل یک دانه از ایده است، به شما یادآوری می‌کند شما چه چیزی می‌دانید و درباره آن موضوع چطور می اندیشید.
چرا مهم است شما به راحتی نکته اصلی یادداشت یادتان بیاید؟ به خاطر اینکه وسط یک روز شلوغ کاری، ==شما وقت ندارید== ده صفحه از متن یک کتاب را که سال پیش خوانده‌اید بخوایند، باید بتوانید سریع و راحت نکات اصلی را پیدا کنید.
این را سوال را مدام وقتی یادداشت برمی‌دارید از خودتان بپرسید: چطور می‌توانیم این را برای خود آینده‌ام مفیدتر کنم؟ این سوال به شما کمک می‌کند کلمات و نکاتی را یادداشت کنید که به شما بگوید چرا شما این یادداشت را ذخیره کرده‌اید و چه چیزی توجه‌تان را جلب کرد.
برای خلاصه برداری از روش خلاصه برداری پیش‌رو استفاده کنید.

چهار. انتشار(Express) : کارتان را نشان دهید.

اطلاعات وقتی تبدیل به دانش- شخصی، مجسم، مطمئن – می‌شوند که شما آن را برای مصرف قرار دهید. اعتماد به نفس پیدا می‌کنید در موردچیزی که می‌دانید تنها وقتی که آن کار کند. تا آن موقع فقط یک تئوری است.
ما به طور غریزی تمایل داریم چیز خوب، درست و زیبا خلق کنیم.
اطلاعات مثل رودخانه است. همیشه در جریان است. از آن‌جایی که هیچ چیز واقعا تمام نمی‌شود، نیاز نیست منتظر بود تا شروع کرد. شما می‌توانید یک سایت ساده را همین الان شروع کیند. کم کم صفحات را ایجاد کنید. یک پیش نویس اولیه از یک نوشته را همین الان منتشر کنید و کم کم در گذر زمان کاملش کنید. هر چه زودتر شروع کنید، زودتر مسیر بهبود را پیدا می‌کندی.
این یک حقیقت شگفت انگیز است: شما بیشتر کاری که لازم است را انجام داده‌اید. فقط یک ایراده درونی لازم است تا این اطلاعات را مدیریت کنید و یک سری عادت‌های عملیاتی داشته باشید تا کاملترش کنید.

📬 عضویت در خبرنامه کارفکر

ایمیل‌تان را وارید کنید و مشترک خبرنامه کارفکر شوید. هر هفته یک مطلب درباره ساختن مغز دوم دریافت خواهید کرد.